غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۵۱

طبیب درد بی‌درمان کدامست

رفیق راه بی‌پایان کدامست

اگر عقلست پس دیوانگی چیست

وگر جانست پس جانان کدامست

چراغ عالم افروز مخلد

که نی کفرست و نی ایمان کدامست

پر از درست بحر لایزالی

درونش گوهر انسان کدامست

غلامانه است اشیاء را قباها

میان بندگان سلطان کدامست

یکی جزو جهان خود بی‌مرض نیست

طبیب عشق را دکان کدامست

خرد عاجز شد اندر فکر عاجز

که سرکش کیست سرگردان کدامست

بت موزون به بتخانه بسی جست

که موزونات را میزان کدامست

چه قبله کرده‌ای این گفت و گو را

طلب کن درس خاموشان کدامست

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا