غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۱۶۴

مست و خوشی باده کجا خوردهٔ؟

این مه نو چیست که آورده‌ای؟

ساغر شاهانه گرفتی به کف

گلشکر نادره پرورده‌ای

پردهٔ ناموس کی خواهی درید؟

کفت عقل و ادب و پرده‌ای

می‌شکفد از نظرت باغ دل

ای که بهار دل افسرده‌ای

آتش در ملک سلیمان زدی

ای که تو موری بنیازرده‌ای

در سفر ای شاه سبک روح من

زیر قدم چشم و دل اسپرده‌ای

دارد خوبی و کشی بی‌شمار

روی کسی کش بک اشمرده‌ای

بنده کن هر دل آزادهٔ

زنده کن هر بدن مرده‌ای

می‌کندت لابه و دریوزه جان

جان ببر آنجا که دلم برده‌ای

جان دو صد قرن در انگشت تست

چونت بگویم؟! که توده مرده‌ای

بس کن تا مطرب و ساقی شود

آنکه می از باغ وی افشرده‌ای

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا