غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۱۳۸

آن به که مرا تمکین نکنی

تا همچو خودم گرگین نکنی

بر روی منه تو دست مرا

تا مست مرا غمگین نکنی

تو رنگرزی، تو نیل‌پزی

هان کینه را، زنگین نکنی

ای خواجه، بهل، فتراک مرا

تا خنگ مرا بی‌زین نکنی

از دور ترک زانو بزنی

زانوی مرا بالین نکنی

تو هرچه کنی داعی توم

هرچند که تو آمین نکنی

دل را بروم، ملک تو کنم

تا تو دل خود پرکین نکنی

رخساره کنم وقف قدمت

تا تو رخ خود پرچین نکنی

خاموش کنم، طبلک نزنم

تا از دل و جان تحسین نکنی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا