غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۹۱۴

ناگهان اندردویدم پیش وی

بانگ برزد مست عشق او که هی

هیچ می‌دانی چه خون ریز است او

چون تویی را زهره کی بوده‌ست کی

شکران در عشق او بگداختند

سربریده ناله کن مانند نی

پاک کن رگ‌های خود در عشق او

تا نبرد تیغ او پایت ز پی

بر گلستانش گدازان شو چو برف

تا برآرد صد بهار از ماه دی

یا درآ و نرم نرمک مرده شو

تا تو را گویند ای قیوم حی

حبس کن مر شیره را در خنب حق

تا بجوشد وارهد از نیک و بی

شمس تبریزی بیا در من نگر

تا ببینی مر مرا معدوم شی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا