غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۷۶۴

ماها چو به چرخ دل برآیی

چون جان به تن جهان درآیی

ماها چه لطیف و خوش لقایی

ای ماه بگو که از کجایی

داریم ز عشق تو براتی

وز قند لطیف تو نباتی

از لعل لبت بده زکاتی

ای ماه بگو که از کجایی

ای یوسف جان که در نخاسی

در حسن و جمال بی‌قیاسی

در ما بنگر چو می‌شناسی

ای ماه بگو که از کجایی

زان سان ز شراب تو خرابیم

کز خود اثری همی‌نیابیم

بفزای اگر چه می‌نتابیم

ای ماه بگو که از کجایی

در زیر درخت تو نشینیم

وز میوه دلکش تو چینیم

جز گلشن روی تو نبینیم

ای ماه بگو که از کجایی

هر دم که ز باده تو نوشیم

بس روشن جان و تیزگوشیم

بی هوش شدیم و بس به هوشیم

ای ماه بگو که از کجایی

از آتش‌هات در فروغند

فارغ از صدق وز دروغند

با قبله آتشین چو موغند

ای ماه بگو که از کجایی

ای رشک بتان و بت پرستان

آرام دل خراب مستان

پا را بمکش ز زیردستان

ای ماه بگو که از کجایی

شمس تبریز پادشاهی

در خطه بی‌حد الهی

از ماه تو راست تا به ماهی

ای ماه بگو که از کجایی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا