غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۷۰۹

دلاراما چنین زیبا چرایی

چنین چست و چنین رعنا چرایی

گرفتم من که جانی و جهانی

چنین جان و جهان آرا چرایی

گرفتم من که الیاسی و خضری

چو آب خضر عمرافزا چرایی

گرفتم من که دنیایی و دینی

چو دنیا مایه سودا چرایی

گرفتم گنج قارونی به خوبی

چو موسی با ید بیضا چرایی

ز رشکت دوست خون دوست ریزد

بدین حد شنگ و سرغوغا چرایی

چو نور تو گرفت از قاف تا قاف

نهان از دیده چون عنقا چرایی

ندارد هیچ حلوا طبع صهبا

تو هم حلوا و هم صهبا چرایی

ز عشق گفت تو با خود بجنگم

که پیش چون ویی گویا چرایی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا