غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۹۰۸

نتانی آمدن این راه با من

کجا دارد هریسه پای روغن

ولی همراهی و با تو بسازم

که چشم من به روی توست روشن

چو از راهت ببردم شرط نبود

میان راه ترک دوست کردن

بغل‌هایت بگیرم همچو پیران

چو طفلانت نهم گاهی به گردن

چو آدم توبه کن از خوشه چینی

چو کشتی بذر آن توست خرمن

دهان بربند گوش فهم بسته‌ست

مگو چیزی که می ناید به گفتن

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا