غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۸۸۵

ای سرده صد سودا دستار چنین می کن

خوب است همین شیوه ای دوست همین می کن

فرمانده خوبانی ابرو چو بجنبانی

این بنده تو را گوید آن می کن و این می کن

از خون مسلمانان در ساغر رهبان کن

وز کافر زلفینت ویرانی دین می کن

مأمون امین را تو می ران که رو ای خاین

وان غیرت رهزن را بر روح امین می کن

آن حکم که از هیبت در عرش نمی‌گنجد

بر پشت زمان می نه بر روی زمین می کن

آن را که ندارد جان جان ده به دم عیسی

وان را که ندارد زر ز اکسیر زرین می کن

تا دور ابد شاها شمس الحق تبریزی

حکمی است به دور تو آری هله هین می کن

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا