غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۴۸۰

خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم

آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم

والله که نشان‌های قروی ده یارست

آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم

از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن

وز حرص زبان و لب و پدفوز گزیدیم

چون تیر پریدیم و بسی صید گرفتیم

گر چه چو کمان از زه احکام خمیدیم

ما عاشق مستیم به صد تیغ نگردیم

شیریم که خون دل فغفور چشیدیم

مستان الستیم بجز باده ننوشیم

بر خوان جهان نی ز پی آش و ثریدیم

حق داند و حق دید که در وقت کشاکش

از ما چه کشیدید وز ایشان چه کشیدیم

خیزید مخسپید که هنگام صبوح است

استاره روز آمد و آثار بدیدیم

شب بود و همه قافله محبوس رباطی

خیزید کز آن ظلمت و آن حبس رهیدیم

خورشید رسولان بفرستاد در آفاق

کاینک یزک مشرق و ما جیش عتیدیم

هین رو به شفق آر اگر طایر روزی

کز سوی شفق چون نفس صبح دمیدیم

هر کس که رسولی شفق را بشناسد

ما نیز در اظهار بر او فاش و پدیدیم

وان کس که رسولی شفق را نپذیرد

هم محرم ما نیست بر او پرده تنیدیم

خفاش نپذرفت فرودوخت از او چشم

ما پرده آن دوخته را هم بدریدیم

تریاق جهان دید و گمان برد که زهر است

ای مژده دلی را که ز پندار خریدیم

خامش کن تا واعظ خورشید بگوید

کو بر سر منبر شد و ما جمله مریدیم

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا