غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۱۰۹

ساقیا باده گلرنگ بیار

داروی درد دل تنگ بیار

روز بزمست نه روز رزمست

خنجر جنگ ببر چنگ بیار

ای ز تو دردکشان دردکشان

دردیی که کندم دنگ بیار

من ز هر درد نمی‌گردم دنگ

دردی آن سره سرهنگ بیار

روز جامست نه نام و ناموس

نام از پیش ببر ننگ بیار

کیمیایی که کند سنگ عقیق

آزمون کن بر او سنگ بیار

صیقل آینه نه فلکست

ز امتحان آهن پرزنگ بیار

چشمه خضر تو را می‌خواند

که سبو کش دو سه فرسنگ بیار

پس گردن ز چه رو می‌خاری

نک ظفر هست تو آهنگ بیار

حرف رنگست اگر خوش بویست

جان بی‌صورت و بی‌رنگ بیار

کم کنی رنگ بیفزاید روح

بوی روح صنم شنگ بیار

لب ببند از دغل و از حیلت

جان بی‌حیلت و فرهنگ بیار

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا