مثنوی معنویدفتر پنجممولوی

بخش ۱۰۶ – غالب شدن حیلهٔ روباه بر استعصام و تعفف خر و کشیدن روبه خر را سوی شیر به بیشه

روبه اندر حیله پای خود فشرد

ریش خر بگرفت و آن خر را ببرد

مطرب آن خانقه کو تا که تفت

دف زند که خر برفت و خر برفت

چونک خرگوشی برد شیری به چاه

چون نیارد روبهی خر تا گیاه

گوش را بر بند و افسونها مخور

جز فسون آن ولی دادگر

آن فسون خوشتر از حلوای او

آنک صد حلواست خاک پای او

خنبهای خسروانی پر ز می

مایه برده از می لبهای وی

عاشق می باشد آن جان بعید

کو می لبهای لعلش را ندید

آب شیرین چون نبیند مرغ کور

چون نگردد گرد چشمهٔ آب شور

موسی جان سینه را سینا کند

طوطیان کور را بینا کند

خسرو شیرین جان نوبت زدست

لاجرم در شهر قند ارزان شدست

یوسفان غیب لشکر می‌کشند

تنگهای قند و شکر می‌کشند

اشتران مصر را رو سوی ما

بشنوید ای طوطیان بانگ درا

شهر ما فردا پر از شکر شود

شکر ارزانست ارزان‌تر شود

در شکر غلطید ای حلواییان

هم‌چو طوطی کوری صفراییان

نیشکر کوبید کار اینست و بس

جان بر افشانید یار اینست و بس

نقل بر نقلست و می بر می هلا

بر مناره رو بزن بانگ صلا

سرکهٔ نه ساله شیرین می‌شود

سنگ و مرمر لعل و زرین می‌شود

آفتاب اندر فلک دستک‌زنان

ذره‌ها چون عاشقان بازی‌کنان

چشمها مخمور شد از سبزه‌زار

گل شکوفه می‌کند بر شاخسار

چشم دولت سحر مطلق می‌کند

روح شد منصور انا الحق می‌زند

گر خری را می‌برد روبه ز سر

گو ببر تو خر مباش و غم مخور

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا