مثنوی معنویدفتر پنجممولوی

بخش ۱۰۴ – فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته

شیخ نورانی ز ره آگه کند

با سخن هم نور را همره کند

جهد کن تا مست و نورانی شوی

تا حدیثت را شود نورش روی

هر چه در دوشاب جوشیده شود

در عقیده طعم دوشابش بود

از جزر وز سیب و به وز گردگان

لذت دوشاب یابی تو از آن

علم اندر نور چون فرغرده شد

پس ز علمت نور یابد قوم لد

هر چه گویی باشد آن هم نورناک

که آسمان هرگز نبارد غیر پاک

آسمان شو ابر شو باران ببار

ناودان بارش کند نبود به کار

آب اندر ناودان عاریتیست

آب اندر ابر و دریا فطرتیست

فکر و اندیشه‌ست مثل ناودان

وحی و مکشوفست ابر و آسمان

آب باران باغ صد رنگ آورد

ناودان همسایه در جنگ آورد

خر دو سه حمله به روبه بحث کرد

چون مقلد بد فریب او بخورد

طنطنهٔ ادراک بینایی نداشت

دمدمهٔ روبه برو سکته گماشت

حرص خوردن آنچنان کردش ذلیل

که زبونش گشت با پانصد دلیل

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا