مثنوی معنویدفتر سوممولوی
بخش ۲۰۹ – بقیهٔ ذکر آن مهمان مسجد مهمانکش
باز گو کان پاکباز شیرمرد
اندر آن مسجد چه بنمودش چه کرد
خفت در مسجد خود او را خواب کو
مرد غرقه گشته چون خسپد بجو
خواب مرغ و ماهیان باشد همی
عاشقان را زیر غرقاب غمی
نیمشب آواز با هولی رسید
کایم آیم بر سرت ای مستفید
پنج کرت این چنین آواز سخت
میرسید و دل همیشد لختلخت