مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۲۰۷ – جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود

ای سگ طاعن تو عو عو می‌کنی

طعن قرآن را برون‌شو می‌کنی

این نه آن شیرست کز وی جان بری

یا ز پنجهٔ قهر او ایمان بری

تا قیامت می‌زند قرآن ندی

ای گروهی جهل را گشته فدی

که مرا افسانه می‌پنداشتید

تخم طعن و کافری می‌کاشتید

خود بدیدیت آنک طعنه می‌زدیت

که شما فانی و افسانه بدیت

من کلام حقم و قایم به ذات

قوت جان جان و یاقوت زکات

نور خورشیدم فتاده بر شما

لیک از خورشید ناگشته جدا

نک منم ینبوع آن آب حیات

تا رهانم عاشقان را از ممات

گر چنان گند آزتان ننگیختی

جرعه‌ای بر گورتان حق ریختی

نه بگیرم گفت و پند آن حکیم

دل نگردانم بهر طعنی سقیم

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا