مثنوی معنویدفتر دوممولوی

بخش ۷۲ – به اقرار آوردن معاویه ابلیس را

تو چرا بیدار کردی مر مرا

دشمن بیداریی تو ای دغا

همچو خشخاشی همه خواب آوری

همچو خمری عقل و دانش را بری

چارمیخت کرده‌ام هین راست گو

راست را دانم تو حیلتها مجو

من ز هر کس آن طمع دارم که او

صاحب آن باشد اندر طبع و خو

من ز سرکه می‌نجویم شکری

مر مخنث را نگیرم لشکری

همچو گبران من نجویم از بتی

کو بود حق یا خود از حق آیتی

من ز سرگین می‌نجویم بوی مشک

من در آب جو نجویم خشت خشک

من ز شیطان این نجویم کوست غیر

کو مرا بیدار گرداند بخیر

گفت بسیار آن بلیس از مکر و غدر

میر ازو نشنید کرد استیز و صبر

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا