مثنوی معنویدفتر دوممولوی

بخش ۵ – اندرز کردن صوفی خادم را در تیمار داشت بهیمه و لا حول خادم

صوفیی می‌گشت در دور افق

تا شبی در خانقاهی شد قنق

یک بهیمه داشت در آخر ببست

او به صدر صفه با یاران نشست

پس مراقب گشت با یاران خویش

دفتری باشد حضور یار پیش

دفتر صوفی سواد حرف نیست

جز دل اسپید همچون برف نیست

زاد دانشمند آثار قلم

زاد صوفی چیست آثار قدم

همچو صیادی سوی اشکار شد

گام آهو دید و بر آثار شد

چندگاهش گام آهو در خورست

بعد از آن خود ناف آهو رهبرست

چونک شکر گام کرد و ره برید

لاجرم زان گام در کامی رسید

رفتن یک منزلی بر بوی ناف

بهتر از صد منزل گام و طواف

آن دلی کو مطلع مهتابهاست

بهر عارف فتحت ابوابهاست

با تو دیوارست و با ایشان درست

با تو سنگ و با عزیزان گوهرست

آنچ تو در آینه بینی عیان

پیر اندر خشت بیند بیش از آن

پیر ایشانند کین عالم نبود

جان ایشان بود در دریای جود

پیش ازین تن عمرها بگذاشتند

پیشتر از کشت بر برداشتند

پیشتر از نقش جان پذرفته‌اند

پیشتر از بحر درها سفته‌اند

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا