دفتر اولمثنوی معنویمولوی

بخش ۲۳ – در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه

او ز یک رنگی عیسی بو نداشت

وز مزاج خم عیسی خو نداشت

جامهٔ صد رنگ از آن خم صفا

ساده و یک‌رنگ گشتی چون صبا

نیست یک‌رنگی کزو خیزد ملال

بل مثال ماهی و آب زلال

گرچه در خشکی هزاران رنگهاست

ماهیان را با یبوست جنگهاست

کیست ماهی چیست دریا در مثل

تا بدان ماند ملک عز و جل

صد هزاران بحر و ماهی در وجود

سجده آرد پیش آن اکرام و جود

چند باران عطا باران شده

تا بدان آن بحر در افشان شده

چند خورشید کرم افروخته

تا که ابر و بحر جود آموخته

پرتو دانش زده بر خاک و طین

تا که شد دانه پذیرنده زمین

خاک امین و هر چه در وی کاشتی

بی‌خیانت جنس آن برداشتی

این امانت زان امانت یافتست

کآفتاب عدل بر وی تافتست

تا نشان حق نیارد نوبهار

خاک سرها را نکرده آشکار

آن جوادی که جمادی را بداد

این خبرها وین امانت وین سداد

مر جمادی را کند فضلش خبیر

عاقلان را کرده قهر او ضریر

جان و دل را طاقت آن جوش نیست

با که گویم در جهان یک گوش نیست

هر کجا گوشی بد از وی چشم گشت

هر کجا سنگی بد از وی یشم گشت

کیمیاسازست چه بود کیمیا

معجزه بخش است چه بود سیمیا

این ثنا گفتن ز من ترک ثناست

کین دلیل هستی و هستی خطاست

پیش هست او بباید نیست بود

چیست هستی پیش او کور و کبود

گر نبودی کور زو بگداختی

گرمی خورشید را بشناختی

ور نبودی او کبود از تعزیت

کی فسردی همچو یخ این ناحیت

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا