به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن
زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار
تبرک از در قاضی چو بازش آوردی
دیانت از در دیگر برون شود ناچار
به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن
زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار
تبرک از در قاضی چو بازش آوردی
دیانت از در دیگر برون شود ناچار