غزلیات سعدیسعدی

غزل ۵۵۶

گر کنم در سر وفات سری

سهل باشد زیان مختصری

ای که قصد هلاک من داری

صبر کن تا ببینمت نظری

نه حرامست در رخ تو نظر

که حرامست چشم بر دگری

دوست دارم که خاک پات شوم

تا مگر بر سرم کنی گذری

متحیر نه در جمال توام

عقل دارم به قدر خود قدری

حیرتم در صفات بی چونست

کاین کمال آفرید در بشری

ببری هوش و طاقت زن و مرد

گر تردد کنی به بام و دری

حق به دست رقیب ناهموار

پیش خصم ایستاده چون سپری

زان که آیینه‌ای بدین خوبی

حیف باشد به دست بی بصری

آه سعدی اثر کند در کوه

نکند در تو سنگ دل اثری

سنگ را سخت گفتمی همه عمر

تا بدیدم ز سنگ سختتری

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا