دفتر اولمثنوی معنویمولوی

بخش ۱۳۵ – مثل عرب اذا زنیت فازن بالحره و اذا سرقت فاسرق الدره

فازن بالحره پی این شد مثل

فاسرق الدره بدین شد منتقل

بنده سوی خواجه شد او ماند زار

بوی گل شد سوی گل او ماند خار

او بمانده دور از مطلوب خویش

سعی ضایع رنج باطل پای ریش

همچو صیادی که گیرد سایه‌ای

سایه کی گردد ورا سرمایه‌ای

سایهٔ مرغی گرفته مرد سخت

مرغ حیران گشته بر شاخ درخت

کین مدمغ بر کی می‌خندد عجب

اینت باطل اینت پوسیده سبب

ور تو گویی جزو پیوستهٔ کلست

خار می‌خور خار مقرون گلست

جز ز یک رو نیست پیوسته به کل

ورنه خود باطل بدی بعث رسل

چون رسولان از پی پیوستنند

پس چه پیوندندشان چون یک تنند

این سخن پایان ندارد ای غلام

روز بیگه شد حکایت کن تمام

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا