دفتر اولمثنوی معنویمولوی

بخش ۲۷ – مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن

جمله گفتند ای حکیم رخنه‌جو

این فریب و این جفا با ما مگو

چارپا را قدر طاقت با رنه

بر ضعیفان قدر قوت کار نه

دانهٔ هر مرغ اندازهٔ ویست

طعمهٔ هر مرغ انجیری کیست

طفل را گر نان دهی بر جای شیر

طفل مسکین را از آن نان مرده گیر

چونک دندانها بر آرد بعد از آن

هم بخود گردد دلش جویای نان

مرغ پر نارسته چون پران شود

لقمهٔ هر گربهٔ دران شود

چون بر آرد پر بپرد او بخود

بی‌تکلف بی‌صفیر نیک و بد

دیو را نطق تو خامش می‌کند

گوش ما را گفت تو هش می‌کند

گوش ما هوشست چون گویا توی

خشک ما بحرست چون دریا توی

با تو ما را خاک بهتر از فلک

ای سماک از تو منور تا سمک

بی‌تو ما را بر فلک تاریکیست

با تو ای ماه این فلک باری کیست

صورت رفعت بود افلاک را

معنی رفعت روان پاک را

صورت رفعت برای جسمهاست

جسمها در پیش معنی اسمهاست

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا