غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۰۴۱

مرا یارا چنین بی‌یار مگذار

ز من مگذر مرا مگذار مگذار

به زنهارت درآمد جان چاکر

مرا در هجر بی‌زنهار مگذار

طبیبی بلک تو عیسی وقتی

مرو ما را چنین بیمار مگذار

مرا گفتی که ما را یار غاری

چنین تنها مرا در غار مگذار

تو را اندک نماید هجر یک شب

ز من پرس اندک و بسیار مگذار

مینداز آتش اندک به سینه

که نبود آتش اندک خوار مگذار

دمم بگسست لیکن بار دیگر

ز من بشنو مرا این بار مگذار

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا