غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۶۱۹

آن صبح سعادت‌ها چون نورفشان آید

آن گاه خروس جان در بانگ و فغان آید

خور نور درخشاند پس نور برافشاند

تن گرد چو بنشاند جانان بر جان آید

مسکین دل آواره آن گمشده یک باره

چون بشنود این چاره خوش رقص کنان آید

جان به قدم رفته در کتم عدم رفته

با قد به خم رفته در حین به میان آید

دل مریم آبستن یک شیوه کند با من

عیسی دوروزه تن درگفت زبان آید

دل نور جهان باشد جان در لمعان باشد

این رقص کنان باشد آن دست زنان آید

شمس الحق تبریزی هر جا که کنی مقدم

آن جا و مکان در دم بی‌جان و مکان باشد

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا