کنسرت سیمرغ همایون شجریان در هلند

سیمرغ، که داستان زادن و بالیدن زال و همچنین دلباختگی او بر رودابه دختر مهراب شاه کابلی است، یکی از زیباترین و از نظر ساختاری پیچیده‌ترین بخش‌های شاهنامه است. فردوسی در این داستان دغدغه‌های انسانی همچون بخت و سرنوشت و آز و ترس و بدنامی، و همچنین نیازهای انسان چون نامآوری و دلداگی و عشق را در زیر سقف یک داستان حماسی گردهم آورده است. داستان سیمرغ گذشته از برجستگی‌های زیبایی شناختی ادبی خود از یک موسیقی درونی نیز برخوردار است، عاملی که شاید حمید متبسم را به خلق این اثر ترغیب کرده باشد. متبسم، که کارهایش تا کنون نیز به‌دلیل توانایی‌های ویژه او در خلق آثار چند صدایی برای سازها و دستگاه‌های موسیقی ایرانی ویژه و متمایز بوده‌اند، این بار با برگزیدن داستان سیمرغ و نوشتن یک اثر چندآوایی برای ارکستر سازهای ملی دست به کاری بزرگ زده است، کاری که دشواری‌های خلق اثر موسیقایی بر مبنای شاهنامه، و دشواری کمبود امکانات موسیقی سنتی ما در زمینه موسیقی چند صدایی را یک‌جا در خود دارد. آهنگساز باید در این اثر هم دلدادگی رودابه بر زال را از زبان ساز بازگو کند، هم تاخت سواران بسوی البرزکوه را، هم آشیانه سیمرغ را و هم دلشکستگی سام نریمان را. او باید همچون شاهنامه‌خوانی کارکشته تک تک صحنه ها و یک یک احساسات قهرمانان این داستان را زنده و جاندار از دل سیم و چوب و پوست سازهایی بیرون بکشد، که هنرشان بیشتر بیان مفاهیم انتزاعی شعر ایرانی است. حمید متبسم در این اثر همچون یک پرده خوان، صحنه های شاهنامه را بر دیوار پندار شنونده اش ترسیم و نگارگری می کند؛

“سیمرغ” داستان زال را چنان بازآفرینی می کند، که دیدن آن از راه شنیدن میسر باشد.

دوست‌داران شعر فردوسی و دنبال‌کنندگان اخبار موسیقی ایران، با نام «سیمرغ» کمابیش آشنایی دارند. سیمرغ تجربه‌ای‌ست دیگرگونه از موسیقی ایرانی که با به‌کار گیری شعر «فردوسی» اینبار مسیر جدیدی از حوزه‌ی آهنگسازی را واکاوی می‌کند.
خالق‌اش حمید متبسم پس از سه سال پیگیری در یادداشتی نوستالژیک‌گونه می‌نگارد: «امروز ۲۸ آگوست ۲۰۰۹ میلادی برابر با شش شهریور ۱۳۸۸ شمسی آهنگسازی اپرت سیمرغ در ۱۳۷۱ میزان، ۳۷۵ صفحه و مدت ۵۹ دقیقه و سه ثانیه با به یکدیگر رسیدن عاشق و معشوق (زال و رودابه) به پایان رسید.»

منبع: سایت پروژه سیمرغ

خروج از نسخه موبایل