رباعی شمارهٔ ۱۷۹۹

بر ظلمت شب خیمهٔ مهتاب زدی

می‌خفت خرد بر رخ او آب زدی

دادی همه را به وعده خواب خرگوشی

وز تیغ فراق گردن خواب زدی

خروج از نسخه موبایل