غزل شمارهٔ ۳۲۲۷

یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی

فلست املک صبر نوبهالکاس

و تابع‌الطاس مملوا بلا مهل

فان صحوت فهذا نوبه الیاس

و دوام السکر من کأس البقا مددا

فحاله الصحو یأتی الف وسواس

بالله رأسک حرک هکذا طربا

حتی تقع قهوه حمرآء فی رأسی

بالروح تسقی وراء الغیب قهوتنا

یظل تدرک سقیاها بایناس

اذا سقاک بکأس الخلد فی نفس

تری حیاتک تبقی لا بانفاس

و تستلذ باقمار البقا طربا

و قهوه الخد تصبح ساقیا حاسی

خروج از نسخه موبایل