غزل شمارهٔ ۲۵۸۷

ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی

در خانه نهان گشتی یا سوی هوا رفتی

چون عهد دلم دیدی از عهد بگردیدی

چون مرغ بپریدی ای دوست کجا رفتی

در روح نظر کردی چون روح سفر کردی

از خلق حذر کردی وز خلق جدا رفتی

رفتی تو بدین زودی تو باد صبا بودی

ماننده بوی گل با باد صبا رفتی

نی باد صبا بودی نی مرغ هوا بودی

از نور خدا بودی در نور خدا رفتی

ای خواجه این خانه چون شمع در این خانه

وز ننگ چنین خانه بر سقف سما رفتی

خروج از نسخه موبایل