غزل شمارهٔ ۱۱۶۴

خلق را زیر گنبد دوار

چشم‌ها کور و دیدنی بسیار

جور او کش از آنک شورش دل

نور چشمست یا اولوالابصار

بر دو دیده نهم غمت کاین درد

داروی خاص خسرویست به بار

باغ جان خوش ز سنگ بارانست

ما نخواهیم قطره سنگ ببار

شمس تبریز گوهر عشقست

گوهر عشق را تو خوار مدار

خروج از نسخه موبایل