گدا اگر گهر پاک داشتی در اصل | بر آب نقطه شرمش مدار بایستی |
ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش | چرا تهی ز می خوشگوار بایستی |
وگر سرای جهان را سر خرابی نیست | اساس او به از این استوار بایستی |
زمانه گر نه زر قلب داشتی کارش | به دست آصف صاحب عیار بایستی |
چو روزگار جز این یک عزیز بیش نداشت | به عمر مهلتی از روزگار بایستی |