باب اول در عدل و تدبیر و رای
-
گفتار اندر پوشیدن راز خویش
به تدبیر جنگ بد اندیش کوش مصالح بیندیش و نیت بپوش منه در میان راز با هر کسی که جاسوس…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر ملاطفت با دشمن از روی عاقبت اندیشی
چو شمشیر پیکار برداشتی نگه دار پنهان ره آشتی که لشکر کشوفان مغفر شکاف نهان صلح جستند و پیدا مصاف…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر حذر کردن از دشمنان
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس در آوازهٔ صلح از او بیش ترس بسا کس به روز آیت صلح خواند…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر دفع دشمن به رای و تدبیر
میان دو بد خواه کوتاه دست نه فرزانگی باشد ایمن نشست که گر هر دو باهم سگالند راز شود دست…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر حذر از دشمنی که در طاعت آید
گرت خویش دشمن شود دوستدار ز تلبیسش ایمن مشو زینهار که گردد درونش به کین تو ریش چو یاد آیدش…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر نواخت لشکریان در حالت امن
دلاور که باری تهور نمود بباید به مقدارش اندر فزود که بار دگر دل نهد بر هلاک ندارد ز پیکار…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده
به پیکار دشمن دلیران فرست هزبران به آورد شیران فرست به رای جهاندیدگان کار کن که صید آزمودهست گرگ کهن…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر دلداری هنرمندان
دو تن، پرور ای شاه کشور گشای یکی اهل بازو، دوم اهل رای ز نام آوران گوی دولت برند که…
بیشتر بخوانید » -
گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکر کشی
همی تا برآید به تدبیر کار مدارای دشمن به از کارزار چو نتوان عدو را به قوت شکست به نعمت…
بیشتر بخوانید » -
حکایت زورآزمای تنگدست
یکی مشت زن بخت روزی نداشت نه اسباب شامش مهیا نه چاشت ز جور شکم گل کشیدی به پشت که…
بیشتر بخوانید »