مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۷۷ – اجتماع اجزای خر عزیر علیه السلام بعد از پوسیدن باذن الله و درهم مرکب شدن پیش چشم عزیر علیه السلام

هین عزیرا در نگر اندر خرت

که بپوسیدست و ریزیده برت

پیش تو گرد آوریم اجزاش را

آن سر و دم و دو گوش و پاش را

دست نه و جزو برهم می‌نهد

پاره‌ها را اجتماعی می‌دهد

در نگر در صنعت پاره‌زنی

کو همی‌دوزد کهن بی سوزنی

ریسمان و سوزنی نه وقت خرز

آنچنان دوزد که پیدا نیست درز

چشم بگشا حشر را پیدا ببین

تا نماند شبهه‌ات در یوم دین

تا ببینی جامعی‌ام را تمام

تا نلرزی وقت مردن ز اهتمام

همچنانک وقت خفتن آمنی

از فوات جمله حسهای تنی

بر حواس خود نلرزی وقت خواب

گرچه می‌گردد پریشان و خراب

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا