غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۱۷۴

صد دل و صد جان بدمی دادمی

وز جهت دادن جان شادمی

ور تن من خاک بدی این نفس

جمله گل و عشق و هوش زادمی

از جهت کشت غمش آبمی

وز جهت خرمن او بادمی

گر ندمیدی غم او در دلم

چون دگران بی‌دم و فریادمی

گر نبدی غیرت شیرین من

فخر دو صد خسرو و فرهادمی

گر نشکستی دل دربان راز

قفل جهان همه بگشادمی

ور همدانم نشدی پای گیر

همره آن طرفهٔ بغدادمی

بس که همه سهو و فراموشیم

گر نبدی یاد تو من یادمی

بس! که برد سر و پی این زبان

حسره که من سوسن آزادمی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا